این که آیا احساس به فیزیک بدن مربوط است را من نمیدانیم. باید از یک فیزیولوژیست روانشناس بپرسید.
اما چیزی در وجود من فروریخت.در تنم اکنون ویرانه ای برپاست. ویرانه ی برپا!
رفت یا نرفت؟؟باز هم نمیدانیم. اما چیزی در من فروریخته.شوخی یا جدی گفت میرود و صدای شکستن آمد.
چیز های عزیزی زیر آوار ماند،خشکی چیره شد و لبها ترک خورد...
بی تو باید بی تو باید تا نفس دارم ببارم...
والسلام!